صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 586

1. کجا نظر به گل و یاسمن بود ما را؟

2. که خارخار، گل پیرهن بود ما را

3. به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد

4. چه چشمداشت دگر از وطن بود ما را

5. به خون نشست عقیق از فروغ عاریتی

6. چه دلخوشی ز سهیل یمن بود ما را؟

7. ببین چه ساده دل افتاده ایم با این بخت

8. که چشم آب ز چاه ذقن بود ما را

9. ز نوبهار قناعت به داغ حسرت کرد

10. حسد به لاله خونین کفن بود ما را

11. به هر لباس که خواهیم جلوه گر گردیم

12. نه ایم سرو که یک پیرهن بود ما را

13. چرا کنیم تنزل به آسمان صائب؟

14. چنین که خامه، سوار سخن بود ما را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی
* آن مه طوبی خرام گر بچمن بگذرد
* سرو خرامان برد قامت او را نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
* خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
شعر کامل
حافظ