صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5862

1. ما هر کجا که تیغ زبان برکشیده ایم

2. در گوش تیغ حلقه جوهر کشیده ایم

3. گردیده است گریه گره در گلوی شمع

4. در محفلی که رشته ز گوهر کشیده ایم

5. افسردگی علاج ندارد، و گرنه ما

6. خود را به زیر بال سمندر کشیده ایم

7. گشته است تازیانه گلگون اشک ما

8. هر آستین که بر مژه تر کشیده ایم

9. با تشنگی ز چشمه حیوان گذشته ایم

10. از خضر انتقام سکندر کشیده ایم

11. از کاروان رفته غباری است جسم ما

12. ما رخت خود به عالم دیگر کشیده ایم

13. آتش چه می کند به سپندی که سوخته است؟

14. ما در حیات خجلت محشر کشیده ایم

15. در روز حشر سلسله جنبان رحمت است

16. آه ندامتی که ز دل بر کشیده ایم

17. از ما طلب حقیقت وحدت که باغ را

18. در یکدیگر فشرده و بر سر کشیده ایم

19. ما را مبین به دیده ظاهر که از حجاب

20. خاکستری به چهره اخگر کشیده ایم

21. چون زخم، رزق ما ز میان سمنبران

22. تیغ برهنه ای است که در بر کشیده ایم

23. ما با خیال ساخته ایم از وصال دوست

24. سر در حضور گل به ته پر کشیده ایم

25. صائب ز اشک تلخ ندامت درین جهان

26. دامان تر به چشمه کوثر کشیده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
* عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
شعر کامل
سعدی
* فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
* بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
شعر کامل
حافظ
* چشم و لب پیش من آور چو رسد باده به من
* تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
شعر کامل
عبید زاکانی