صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5874

1. نقش مراد اگر چه نشد دستگیر ما

2. بیرون به زور همت ازین ششدر آمدیم

3. مردم همان ز سایه ما فیض می برند

4. مانند سرو و بید اگر بی بر آمدیم

5. از زهر سبز شد قلم استخوان ما

6. تا در مذاق اهل جهان شکر آمدیم

7. ای عمر برق سیر، شتاب اینقدر چرا

8. آخر به این جهان نه پی اخگر آمدیم

9. صائب فتاد اطلس گردون به پای ما

10. روزی که از لباس تعلق بر آمدیم

11. گشتیم خاک تا ز فلک برتر آمدیم

12. مردیم تا ز بحر فنا بر سر آمدیم

13. چندین هزار بار فشاندیم خویش را

14. تا همچو آب در نظر گوهر آمدیم

15. چون باده آب شد ز لگد استخوان ما

16. تا از حریم خم به لب ساغر آمدیم

17. خوشوقت شد دماغ پریشان روزگار

18. روزی که ما چو عود به این مجمر آمدیم

19. ما را به چشم شور، حسودان گداختند

20. هر چند تشنه لب ز لب کوثر آمدیم

21. چون کاروان آینه از زنگبار چرخ

22. در گلخن جهان پی خاکستر آمدیم

23. آیینه را به دامن تر تا به کی نهیم؟

24. آخر به این جهان پی روشنگر آمدیم

25. ای قلزم کرم بفشان گرد راه ما

26. چون سیل اگر چه بی ادب و خودسر آمدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی
* دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
* هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بر دست حنا بسته نهد پای بهر گام
* هر کس که تماشاگه او زیر چناریست
شعر کامل
فرخی سیستانی