صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5894

1. بی آبرو حیات ابد زهر قاتل است

2. ما آبرو به چشمه حیوان نمی دهیم

3. هر چند دست ما چو حباب از گهر تهی است

4. ما این صدف به گوهر غلطان نمی دهیم

5. از مفلسی کفایت ما چون ده خراب

6. این بس که باج و خرج به سلطان نمی دهیم

7. عریان تنی است جامه احرام شوق ما

8. دامن به دست خار مغیلان نمی دهیم

9. یوسف به سیم قلب فروشی نه کار ماست

10. از دست، نقد وقت خود آسان نمی دهیم

11. باشد سبکتر از همه ایام درد ما

12. روزی که درد سر به طبیبان نمی دهیم

13. بی پرده عیبهای خود اظهار می کنیم

14. فرصت به عیبجویی یاران نمی دهیم

15. جزو تن گداخته ما نمی شود

16. از رزق خویش هر چه به مهمان نمی دهیم

17. در کاروان ما جرس قال و قیل نیست

18. راه سخن به هرزه در ایان نمی دهیم

19. در بزم اهل حال لب از حرف بسته ایم

20. جام تهی به باده پرستان نمی دهیم

21. صائب گهر به سنگ زدن بی بصیرتی است

22. عرض سخن به مردم نادان نمی دهیم

23. ما کنج دل به روضه رضوان نمی دهیم

24. این گوشه را به ملک سلیمان نمی دهیم

25. خاک مراد ماست دل خاکسار ما

26. تصدیع آستان بزرگان نمی دهیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی
* هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
* وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
شعر کامل
مولوی
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ