صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5984

1. هر کسی کرده است چیزی خوش ز نعمای جهان

2. وقت را خوش کرده ام من از خوشی های جهان

3. از جهان و نعمت او داشتم امیدها

4. کند شد دندان حرص من ز سیمای جهان

5. خم چه پروا دارد از جوش شراب لاله رنگ؟

6. چرخ از جا در نمی آید ز غوغای جهان

7. گوشه امنی که برگ عیش فرش او بود

8. نیست غیر از گوشه دل در سراپای جهان

9. حاصلی جز ماندگی مردم ندارند از سفر

10. می دهد از تیه موسی یاد، صحرای جهان

11. تشنگی نتوان به آب شور بردن از جگر

12. دست کوته دار زنهار از تمنای جهان

13. مردم عالم ز خست خون هم را می خورند

14. ورنه نعمت نیست کم بر خوان یغمای جهان

15. سرخ رویی در شراب نارس این نشأه نیست

16. می کند دل را سیه چون لاله صهبای جهان

17. پرده های گوش من چون آسمان نیلوفری است

18. بس که می آید گران بر گوش غوغای جهان

19. دایم از روی نسب بر هم تفاخر می کنند

20. نیستند از یک پدر پنداری ابنای جهان

21. من کدامین قطره ام کز تلخکامی وارهم

22. آب گوهر تلخ شد از شور دریای جهان

23. شکرلله بار دیگر صائب از اقبال بخت

24. زنده کرد از شعر خود ما را مسیحای جهان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
* که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
شعر کامل
حافظ
* آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ
* چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی