صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 599

1. چه غم ز آه من آن خط روح پرور را؟

2. که برگریز نباشد بهار عنبر را

3. ز دل سیاهی آب حیات می آید

4. که تشنه سر به بیابان دهد سکندر را

5. ز چهره سخن حق نقاب بردارد

6. ز دار هر که چو منصور کرد منبر را

7. توان به مهر خموشی دهان ما را بست

8. اگر به موم توان بست چشم مجمر را

9. لب سؤال، در فقر را کلید بود

10. به روی خود مگشا زینهار این در را

11. مجردان تو از قید جسم آزادند

12. چه احتیاج به کشتی بود شناور را؟

13. مگیر از لب خود مهر چون صدف صائب

14. کنون که قدر خزف نیست آب گوهر را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی
* که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی
* که در خم است شرابی چو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ
* نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
* فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
شعر کامل
حافظ