صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6020

1. حق گوهر چیست، آب و رنگ گوهر یافتن

2. نیست تحسینی سخن را بهتر از دریافتن

3. در بساط سینه هر کس که باشد آه سرد

4. می تواند در دل شب صبح را دریافتن

5. جستجوی عشق از افسردگان روزگار

6. هست در خاکستر سنجاب اخگر یافتن

7. از وصال کعبه در سنگ نشان آویخته است

8. هر که قانع گردد از دریا به گوهر یافتن

9. سینه خود را ز آه آتشین سوراخ کن

10. تا توانی ره در آن محفل چو مجمر یافتن

11. سینه پر داغ ما ساده است از نقش امید

12. نیست ممکن آب در صحرای محشر یافتن

13. تا تو چون پروانه داری دست بر آتش ز دور

14. از حریر شعله ممکن نیست بستر یافتن

15. با نصیب خویش قانع شو که نتوان بی نصیب

16. جرعه آبی به اقبال سکندر یافتن

17. عاشق یکرنگ از بیداد عشق آسوده است

18. دست نتوانست آتش بر سمندر یافتن

19. می توان آسایش روی زمین چون بوریا

20. بی تکلف صائب از پهلوی لاغر یافتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
* بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
شعر کامل
حافظ
* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* مدتی چون غنچه در خون جگر پیچیده ام
* تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی