صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 603

1. عرق به چهره نشسته است آن پریوش را

2. که دیده است به این آبداری آتش را؟

3. ز عکس خویش در آیینه روی می پوشد

4. چگونه رام توان کرد آن پریوش را؟

5. مکن اشاره ابرو به کار بوالهوسان

6. مزن به صید زبون، تیر روی ترکش را

7. گهر به رشته برون آید از پریشانی

8. به زلف یار گذار این دل مشوش را

9. نیام سوز بود تیغ برق بی زنهار

10. نهان چگونه توان داشت عشق سرکش را؟

11. زمال، حرص محال است سیر چشم شود

12. که سوختن نبود اشتهای آتش را

13. ز دل میار نسنجیده حرف را به زبان

14. عنان کشیده نگه دار اسب سرکش را

15. به خاکساری ما صرفه نیست خندیدن

16. مکن به جام سفالین شراب بی غش را

17. گهر به سنگ زدن صائب از بصیرت نیست

18. مخوان به مردم بی درد شعر دلکش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
* قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو
شعر کامل
حافظ
* صنوبر صوف سبز افکنده بر دوش
* درخت بید گشته پوستین پوش
شعر کامل
وحشی بافقی