صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6067

1. با کمند زلف تسخیر دل افگار کن

2. این کهن اوراق را شیرازه از زنار کن

3. نیست جرمی در جهان بالاتر از هستی تو

4. تا نفس در سینه داری صرف استغفار کن

5. بر لب بام آ، به زردی چون نهد رو آفتاب

6. وقت رفتن شربتی در کار این بیمار کن

7. در خراب آباد عالم آشنارویی نماند

8. روی چون آیینه خورشید در دیوار کن

9. دزد آتشدست غفلت در کمین فرصت است

10. شمع بالین خود از چشم و دل بیدار کن

11. هیچ کس را نیست در روی زمین درد سخن

12. نامه خود را به کار رخنه دیوار کن

13. نیستی صائب حریف منت ابر بهار

14. کشت خود را سبز از مژگان گوهربار کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز
* بید مجنون سر به زیر انداختن بار آورد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رنگ خون دشمنان بر پیکر شمشیرشان
* راست گویی چون شقایق رسته بر نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی