صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6104

1. دست کوته کرد زلف یار از تسخیر من

2. ریخت از زور جنون شیرازه زنجیر من

3. با خرابی های ظاهر دلنشین افتاده ام

4. سیل نتوان گذشت از خاک دامنگیر من

5. سختی ره می شود سنگ فسان عزم مرا

6. برنمی گردد، اگر بر سنگ آید تیر من

7. خاکیان از جوهر پوشیده من غافلند

8. زیر گردون است در زیر سپر شمشیر من

9. آفتاب بی زوال عشق بر من تافته است

10. موی آتش دیده گردد خامه از تصویر من

11. غوطه در سرچشمه آب حیاتش می دهند

12. هر که می ریزد عرق چون خضر در تعمیر من

13. گر به ظاهر دیده من شد سفید از انتظار

14. متصل با قصر شیرین است جوی شیر من

15. اینقدر وحشت نمی بردم به خود هرگز گمان

16. در کمند زلف او نگذاشت چین نخجیر من

17. چون عرق چشمم به روی گلعذاران وا شده است

18. آفتاب و مه نمی آید به چشم سیر من

19. چون تواند سبزه زیر سنگ قامت راست کرد؟

20. می کند کوته زبان عذر را تقصیر من

21. سرو و سوسن را دل آزاده من داغ داشت

22. حلقه مردانه چشم تو شد زنجیر من

23. گفتم از پیری شود بند علایق سست تر

24. قامت خم حلقه ای افزود بر زنجیر من

25. یک دل غمگین جهانی را مکدر می کند

26. باغ را در بسته دارد غنچه دلگیر من

27. گر چنین صائب جنون من ترقی می کند

28. حلقه ها در گوش مجنون می کشد زنجیر من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
* بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
* صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
شعر کامل
حافظ