صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6115

1. سر نمی پیچد ز اشک لاله گون مژگان من

2. پنجه با دریای آتش می زند مرجان من

3. سینه ای چون صبح می خواهد قبول داغ عشق

4. در زمین پاک ریزد تخم را دهقان من

5. تا شدم قانع ز نعمت ها به درد و داغ عشق

6. گرم چون خورشید تابان است دایم نان من

7. می شود هر روز بند غفلت من بیشتر

8. دانه زنجیر در خاک است در زندان من

9. گر چه از لب تشنگی یک مشت خاکستر شدم

10. تازه رو دارد سفال خاک را ریحان من

11. می دهد از سنبلستان ریاض خلد یاد

12. از سیه مستان معنی صفحه دیوان من

13. تازه رو بر می خورم با هر که خونم می خورد

14. نیشتر را گل به دامان می کند شریان من

15. اختیار گریه بی اختیارم داده اند

16. غیر مژگان یک سر مو نیست در فرمان من

17. حلقه بیرون در کام از نظربازی گرفت

18. تا به کی محروم باشد دیده حیران من؟

19. این جواب آن غزل صائب که گوید مولوی

20. چون بنالم عطر گیرد عالم از ریحان من

21. بس که ترسیده است چشمم صائب از رخسار او

22. برنمی آید نگه از سایه مژگان من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد
* مهیای گرستن شو، دگر مکتوب ما بگشا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از زلف دهد بنفشه را تاب
* وز چهره گل شکفته را آب
شعر کامل
نظامی
* هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
* ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
شعر کامل
سعدی