صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6153

1. از تن خاکی دل صد پاره می آید برون

2. این شرر آخر ز سنگ خاره می آید برون

3. نیست از بخت سیه دلهای روشن را غبار

4. روشن از خاکستر آتشپاره می آید برون

5. دل مخور ز اندیشه روزی که گندم از زمین

6. سینه چاک از شوق روزی خواره می آید برون

7. غنچه چون گل شد، ز حفظ بوی خود عاجز شود

8. آه بی تاب از دل صد پاره می آید برون

9. زان دل سنگین اگر جویم ترحم دور نیست

10. مومیایی هم ز سنگ خاره می آید برون

11. می شود در بی کسی این چشمه رحمت روان

12. شیرکی ز انگشت در گهواره می آید برون؟

13. چون حبابی می تواند بحر را در بر کشید؟

14. از تماشای تو کی نظاره می آید برون؟

15. می دهم تصدیع صائب چاره جویان را عبث

16. از علاج درد من کی چاره می آید برون؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی
* چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
* گذر کرد بر مهرهٔ پشت اوی
شعر کامل
فردوسی
* صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
* نیست آگاه هنوز، ای پسر از نرخ پیاز
شعر کامل
ناصرخسرو