صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6173

1. ای لب لعل ترا خون یمن در آستین

2. هر سر موی ترا چین و ختن در آستین

3. گر چه دلگیرست چون شام غریبان طره اش

4. دارد از رخسار او صبح وطن در آستین

5. غیرت عشق زلیخا بود مانع، ورنه داشت

6. بوی یوسف ساکن بیت الحزن در آستین

7. در گلستانی که من گریان در آیم، غنچه ها

8. خنده را پنهان کنند از شرمن من در آستین

9. دامن فانوس آن وسعت ندارد، ورنه من

10. گریه ها دارم چو شمع انجمن در آستین

11. گر به دست افتد شکستی، می کنم در کار دل

12. من نه زانهایم که اندازم شکن در آستین

13. رشک مانع بود، ورنه تیشه من نیز داشت

14. نقش های دلربا چون کوهکن در آستین

15. اعتمادی نیست بر عمر سبکسیر بهار

16. از شکوفه شاخ ازان دارد کفن در آستین

17. بی محرک نیست ممکن حرفی از من سر زند

18. گر چه دارم چون قلم چندین سخن در آستین

19. گر چه صائب ظاهر ما چون قلم بی حاصل است

20. شکرستانهاست ما را از سخن در آستین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو از برگ گلش سنبل دمیدست
* ز حسرت در چمن گل پژمریدست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح
* تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی