صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6207

1. میسر نیست با هوش وخرد بی دردسر بودن

2. گوارا می کند وضع جهان را بی خبر بودن

3. نباشد بر دلم چون سرو از بی حاصلی باری

4. که دارد حاصلی چون تازه رویی بی ثمر بودن

5. قناعت با در دل کن ازین درهای بی حاصل

6. که باشد زرد روی آفتاب از در به در بودن

7. ز فیض جام در دورست ذکر خیر جم دایم

8. نباید در جهان آفرینش بی اثر بودن

9. شد از تسلیم بر من تنگنای چرخ گلزاری

10. که گردد بیضه مهد راحت از بی بال و پر بودن

11. به جامی دستگیری کن من افتاده را ساقی

12. که دستم چون سبو گردید خشک از زیر سر بودن

13. ز سنگ کودکان بر دل غباری نیست مجنون را

14. که خندان است کبک مست از کوه و کمر بودن

15. بر آتش می زنم چون شمع بهر چشم تر خود را

16. که در دل می خلد چون خار بی مژگان تر بودن

17. به مقدار گرانی غوطه در گل می زند لنگر

18. که گردد قطره دور از قرب دریا از گهر بودن

19. جگردارانه سر کن راه صحرای طلب صائب

20. که کام شیر گردد نقش پا از بی جگر بودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشقهایی کز پی رنگی بود
* عشق نبود عاقبت ننگی بود
شعر کامل
مولوی
* امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
* شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
شعر کامل
حزین لاهیجی
* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی