صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6218

1. دلا چون ذره زین وحشت سرا آهنگ بالا کن

2. سرشک گرمرو را شمع بالین مسیحا کن

3. هر آن راز نهان کز جام جم روشن نمی گردد

4. بپوشان چشم (و) در آیینه زانو تماشا کن

5. به گردون برد زور شهپر توفیق شبنم را

6. تو هم در حلقه افتادگانی، چشم بالا کن

7. سواد شهر از تنگی به داغ لاله می ماند

8. ازین زندان مشرب روی در دامان صحرا کن

9. اگر تن از سرت چون پنبه بردارند از مینا

10. به روی اهل مجلس خنده قهقه چو مینا کن

11. متاع ساده لوحی می خرد سوداگر محشر

12. بیاض سینه پاک از نقطه سهو سویدا کن

13. چو خون در کوچه باغ رگ سراسر تا به کی گردی؟

14. به نشتر آشنا شو گلفشانی را تماشا کن

15. چو گوهر در کف دست صدف تا کی گره باشی؟

16. ازین ماتم سرای استخوانی رو به دریا کن

17. بکش مانند صائب پای در دامان گمنامی

18. گل پژمرده پرواز را در کار عنقا کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* رقیب گفت برین در چه می‌کنی شب و روز؟
* چه می‌کنم؟ دل گم کرده باز می‌جویم
شعر کامل
سعدی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی