صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6244

1. به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من

2. قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من

3. گران خیزند همراهان بی پروای من، ورنه

4. ره خوابیده را بیدار می سازد درای من

5. نیم بی مایه تا بر سود باشد از سفر چشمم

6. مرا این بس که خاری نشکند در زیر پای من

7. به استغنا توان خو در جگر کردن بخیلان را

8. فلک را داغ دارد خاطر بی مدعای من

9. ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی

10. نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من

11. مرا می زیبد از اهل قناعت لاف بی برگی

12. که از پهلوی خشک خویش باشد بوریای من

13. ز برق تیشه من کوه آهن آب می گردد

14. چه باشد بیستون در پنجه زورآزمای من؟

15. چنان کز جنبش افزاید گرانی مهد طفلان را

16. به لنگر شد ز طوفان کشتی بی ناخدای من

17. چنان صائب فشاندم آستین بر خواهش دنیا

18. که همت از در دلها نمی خواهد گدای من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت
* جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* زلف تو برد دین و دل و عقل و هوش من
* شب پاک خانه را نتوان رفتن این چنین
شعر کامل
صائب تبریزی
* امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ
* بر خاک شهیدان تو خار است علامت
شعر کامل
هاتف اصفهانی