صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6251

1. شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون

2. به جان خود بگو جانا که از دل کرده ای بیرون؟

3. اگر در پرده فانوس، اگر در غنچه می بینم

4. تو از شوخی سری از جیب محمل کرده ای بیرون

5. همیشه مردم چشم من از خون جگر پوشد

6. لباسی را که پنداری ز بسمل کرده ای بیرون

7. دم عیسی به استقبال روحت جان فشان آید

8. گر از خود جامه آلوده گل کرده ای بیرون

9. نرفتی نعره واری راه و خرسندی چنان صائب

10. که پنداری سر از انجام منزل کرده ای بیرون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
* که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
شعر کامل
سعدی
* به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر
* نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
* بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
شعر کامل
سعدی