صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6260

1. چند دندان تأمل به جگر افشردن؟

2. چون صدف اشک فرو خوردن و گوهر کردن

3. چون قلم تا سر خود را ننهی بر کف دست

4. نتوان وادی خونخوار سخن سر کردن

5. تا قدم دایره سان بر سر خود نگذاری

6. معنی از عالم بالا نتوان آوردن

7. تا چون چوگان نشود قامتت از فکر سخن

8. از حریفان نتوان گوی فصاحت بردن

9. آن ازین کوچه برد سر به سلامت بیرون

10. که سر سخت ز هر سنگ تواند خوردن

11. هر که سر در سر معنی نکند همچو قلم

12. به که ناموس تخلص نکشد بر گردن

13. سخنی کز سر اندیشه نباشد پوچ است

14. شعر پر مغز نگردد ز دهن پر کردن

15. سخن آن است که چون پرده ز رخسار کشد

16. رنگ از چهره یاقوت تواند بردن

17. ارج اهل سخن این بس، که به افلاک رسید

18. شعله شهرت این طایفه بعد از مردن

19. در گذر صائب ازین مرحله آتش خیز

20. بیش ازین پای در آتش نتوان افشردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو مست چشم تو نبود شراب را چه طرب
* چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی