صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6301

1. چون دهد چشم ترم اشک به دامان بیرون

2. ز آستین بحر کند پنجه مرجان بیرون

3. بر لب ساغر ازان بوسه سیراب زنند

4. که نیارد سخن از مجلس مستان بیرون

5. هر کجا رفت همان چشم به دنبالش بود

6. سرمه زان روز که آمد ز صفاهان بیرون

7. خاک غربت بود آیینه ارباب سخن

8. طوطی آن به که رود از شکرستان بیرون

9. گل شرم است، که هر فصل بهاران آید

10. لاله افکنده سر از خاک شهیدان بیرون

11. چشم زنجیر غریبانه چرا خون نگریست؟

12. یوسف آن روز که می رفت ز زندان بیرون

13. (کاروان خط اگر بنده نوازی نکند

14. که دل ما کشد از چاه زنخدان بیرون؟)

15. (به جز از من که تردد نکنم از پی رزق

16. نیست شیری که نیاید ز نیستان بیرون)

17. به درشتی نتوان برد ز دل غم صائب

18. نتوان کرد ز دل خار به پیکان بیرون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
* صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
* گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری
* سر خم چو برگشایی دو هزار مست تشنه
* قدح و کدو بیارند که مرا ده و مرا ده
شعر کامل
مولوی