صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6327

1. مکن تعجب اگر شد چراغ ما روشن

2. چراغ زنده دلان را کند خدا روشن

3. ملایمت ز طمع پیشگان به آن ماند

4. که شمع موم به منزل کند گدا روشن

5. همیشه بخت سیه روز در میانم داشت

6. مرا چو شمع نگردید پیش پا روشن

7. اگر چه هست کدورت میان چشم و غبار

8. شد از غبار خط او سواد ما روشن

9. به غور معنی نازک رسند صافدلان

10. هلال چهره نماید چو شد هوا روشن

11. امید هست که چشم بصارت صائب

12. شود ز خاک در شاه اولیا روشن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
* پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
شعر کامل
سعدی
* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی
* دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
* تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
شعر کامل
حافظ