صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6388

1. بارست خنده بر دل کلفت پرست من

2. پر خون بود دهان گل از پشت دست من

3. مینا زبان مار شود در شکستگی

4. رحم است بر کسی که بود در شکست من

5. قمری بود ز حلقه به گوشان سرو و من

6. آن قمریم که سرو بود پای بست من

7. گیرنده تر ز دست شده است آستین من

8. اکنون که رفته دامن فرصت ز دست من

9. در بزم وصل از من بی دل اثر مجو

10. کز خود تمام برده مرا نیم مست من

11. تا خط عنبرین نکند نامه اش سیاه

12. ایمان نیاورد به خدا خودپرست من

13. آتش به زیر پاست چو شبنم مرا ز گل

14. شوید اگر چه گرد ز دلها نشست من

15. یک بار تیر من به غلط بر هدف نخورد

16. با آن که می برد کجی از تیر، شست من

17. هر نخل سرکشی که درین سبز طارم است

18. از زور می چو تاک بود زیردست من

19. دیگر غبار دامن هیچ آشنا نشد

20. تا آشنا به دامن شب گشت دست من

21. چون موج در خم خس و خاشاک نیستم

22. صائب نهنگ می کشد از بحر شست من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
* من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شعر کامل
حافظ
* دل منزل تست ورنه روزی صدبار
* در پیش تو چون سپند می‌سوختمی
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر