صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6422

1. بی آب نگردد گهر حسن ز دیدن

2. باریک نگردد لب ساغر ز مکیدن

3. تا در دل صیاد، تمنای شکارست

4. از خاطر آهو نجهد فکر رمیدن

5. چون تیر گذشت از نظر آن سرو خرامان

6. آیین خدنگ است به دنبال ندیدن

7. آگاهی ما در گرو بی خبری نیست

8. خواب از سر ما می پرد از چشم پریدن

9. طول سفر عشق ز دل واپسی ماست

10. کوته شود این راه ز دنبال ندیدن

11. از وصل تسلی نشدن لازم عشق است

12. آرام نگیرد دل دریا ز تپیدن

13. فریاد که چون شمع درین محفل افسوس

14. عمرم به سر آمد به سرانگشت گزیدن

15. ارباب دل از تیغ اجل رنگ نبازند

16. بر خویش نلرزد گل این باغ ز چیدن

17. چون زهر چرا سبز نگردد سخن من؟

18. گوشم دهن مار شد از تلخ شنیدن

19. صائب چو سخن سر کند از مولوی روم

20. شیران بنیارند در آن دشت چریدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* تا که مرا شیر غمت صید کرد
* جز که همین شیر شکاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی