صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6429

1. ای دل به خرابات حقیقت گذری کن

2. خود را به دو پیمانه جهان دگری کن

3. با مردم دیوانه قلم را نبود کار

4. از داغ جنون تیر قضا را سپری کن

5. کردی سفر دور بسی سود نبخشید

6. یک بار هم از خود سفر مختصری کن

7. با آب و زمین عذر ز دهقان نپذیرند

8. تقصیر مکن دانه خود را شجری کن

9. از قیمت گوهر خبری نیست صدف را

10. گنجینه خود عرض به صاحب نظری کن

11. در هیچ زمین نیست که فیضی نبود فرش

12. چون پرتو خورشید به هر جا گذری کن

13. زر را به زر آن کس که دهد اهل تمیزست

14. نقد دل و جان صرف بت سیمبری کن

15. چن رشته دو تا شد ز گسستن شود ایمن

16. پیوند دل زار به موی کمری کن

17. کمتر نتوان بود به همت ز نگینی

18. هر کار که نامی است به نام دگری کن

19. در دایره بی خبران است خبرها

20. تحقیق خبر از دل هر بی خبری کن

21. سیرت نکند جلوه در آیینه فولاد

22. زنهار در آیینه زانو نظری کن

23. در پرده دل گر همه یک قطره خون است

24. چون آبله صرف قدم نیشتری کن

25. ای چرخ ازین بیش مده جلوه خورشید

26. این داغ جهانسوز به کار جگری کن

27. این آن غزل و الهی ماست که فرمود

28. رو داغ به جانی نه و خون در جگری کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازنشاط اهل دل ظاهرپرستان غافلند
* پسته دایم در میان پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* سهیل اشک من پرورده آن سیب زنخدان را
* خورد خونها چمن پیرا، نهالی تا ثمر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* عشقهایی کز پی رنگی بود
* عشق نبود عاقبت ننگی بود
شعر کامل
مولوی