صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6477

1. ای زبان شعله از زنهاریان خوی تو

2. شاخ گل لرزان ز رشک قامت دلجوی تو

3. پرتو روی تو شمع خلوت روشندلان

4. جوهر آیینه از زنجیریان موی تو

5. سایه خود را که دایم در رکابش می رود

6. خانه صیاد می داند رم آهوی تو

7. پنجه شمشاد را از شانه بیرون کرده است

8. بارها زور کمان حلقه گیسوی تو

9. عمرها شد تا ز چشم اعتبار افکنده است

10. قبله را چون طاق نسیان گوشه ابروی تو

11. گر چه نرگس برنمی دارد نظر از پیش پا

12. زیر پای خود نبیند نرگس جادوی تو

13. چون تماشایی نگردد از تماشای تو مست؟

14. باده گلرنگ می سازد عرق را روی تو

15. می کند زنجیر جوهرپاره چون دیوانگان

16. دید تا آیینه روی خویش را در روی تو

17. چون زنم مژگان به یکدیگر، که خون مرده را

18. از شکر خواب عدم بیدار سازد بوی تو

19. رنگ می بازد ز خوی آتشینت آفتاب

20. کیست صائب تا دلیر آید به طوف کوی تو؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیست یک جو خلد را در دیده من اعتبار
* حسن گندم گون برد از راه چون آدم مرا
شعر کامل
صائب تبریزی