صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6554

1. چشمی که فتاد بر لقای تو

2. شد مشرق گوهر از صفای تو

3. هر روز هزار باد می میرد

4. هر کس که نمرد از برای تو

5. جان داد به خضر چشمه حیوان

6. از غیرت لعل جانفزای تو

7. می شد چو شکوفه مغزها رقصان

8. می داشت بهار اگر هوای تو

9. پیوسته به آب خضر شد جویش

10. جان داد کسی که زیر پای تو

11. بر خاک چو برگ لاله می ریزد

12. خونی که نمی شود حنای تو

13. می کرد هزار باغبان در خاک

14. گل را می بود اگر وفای تو

15. می داشت بصیرتی اگر رضوان

16. می داد بهشت رونمای تو

17. صیاد ترا چو آهوی مشکین

18. بوی تو بس است رهنمای تو

19. پای اندازی است اطلس گردون

20. در رهگذر برهنه پای تو

21. آیینه به آب چشم درماند

22. بی پرده اگر شود لقای تو

23. شمشیر برهنه می شود در دل

24. آبی که خورند بی رضای تو

25. اکسیر حیات جاودان دارد

26. چشم صائب ز خاک پای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد
* من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
شعر کامل
حافظ
* از خیال لطف می مشاطهٔ چالاک طبع
* در ضمیر برگ گل خوش می‌کند پنهان گلاب
شعر کامل
حافظ
* پای ما لنگ است و منزل بس دراز
* دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
شعر کامل
حافظ