صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6558

1. می کند دل را سیه چندان که خواب صبحگاه

2. می نماید آنقدر روشن شراب صبحگاه

3. نقد انجم را به یک جام صبوحی می دهد

4. خوب می داند فلک قدر شراب صبحگاه

5. چهره خورشید اگر طالع نگردد گو مگرد

6. لذت دیدار می بخشد نقاب صبحگاه

7. چهره ای می باید از خورشید تابان شسته تر

8. جای هر ناشسته رو نبود جناب صبحگاه

9. هر دمی کز روی صدق از مشرق دل سرزند

10. هست پیش قدردانان در حساب صبحگاه

11. غفلت پیران جاهل را سبب در کار نیست

12. فارغ است از منت افسانه خواب صبحگاه

13. پیش ازان کز چشم خواب آلودگان نورش رود

14. آب ده چشم از رخ چون آفتاب صبحگاه

15. از شفق تا خون نگردیده است شیر صاف او

16. شیر مست فیض شو از فتح باب صبحگاه

17. دل سیاهان می کشند از سینه صافان انفعال

18. چهره شب شد عرق ریز از حجاب صبحگاه

19. گرچه می گویند باران نیست در ابر سفید

20. فیض می بارد ز سیمای سحاب صبحگاه

21. می شود چون چهره خورشید زرین چهره اش

22. هر که رو از صدق مالد بر رکاب صبحگاه

23. می دهد یاد از سبک جولانی دوران عیش

24. عارفان را خنده پا در رکاب صبحگاه

25. تیغ سیراب تو در آغوش زخم عاشقان

26. هست در کام خمارآلود، آب صبحگاه

27. گر بیاض گردن مینای می افتد به دست

28. می توان شد در دل شب کامیاب صبحگاه

29. چشم اگر داری که چون خورشید روشندل شوی

30. همتی صائب طلب کن از جناب صبحگاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد
* مهیای گرستن شو، دگر مکتوب ما بگشا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای عقل همانا که نداری خبر از عشق
* بگریز که او دشمن فرزانگی آمد
شعر کامل
وحشی بافقی