صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6560

1. چون به یاد شرم می افتم در اثنای نگاه

2. می زند غیرت ز مژگان تیشه بر پای نگاه

3. تخته مشق خط شبرنگ یارب چون شود

4. صفحه رویی که می ماند بر او جای نگاه

5. حسرت جاوید را حیرت تلافی می کند

6. برنمی آید به یک دیدن تمنای نگاه

7. همچو آن سرچشمه کز کاوش فزونتر می شود

8. بیش شد سامان حسن او ز یغمای نگاه

9. اشک شبنم بوی گل را مانع پرواز نیست

10. گریه نتواند نهادن بند بر پای نگاه

11. این چه حسن عالم آشوب است کز نظاره اش

12. می کنند از شوق سبقت بر هم اجزای گناه

13. گر چه چشمش را ز بیماری دماغ ناز نیست

14. بر سر کارست دایم کارفرمای نگاه

15. از نگاه ما که در باغ تجلی محرم است

16. رومگردان ای بهشت عالم آرای نگاه

17. داغش از چشم غزالان می شود ناسورتر

18. سر به صحرا داد هر کس را که سودای نگاه

19. تا به گرد گلشن رخسار او گردیده است

20. سر چو مژگان می نهم هر لحظه بر پای نگاه

21. شرم در بیرون در چون حلقه می پیچد به خود

22. در حریم حسن او صائب ز غوغای نگاه

23. این جواب آن غزل صائب که می گوید رهی

24. چون پری از دیده غایب شد در اثنای نگاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای باد اگر به گلشن روحانیان روی
* یار قدیم را برسانی دعای یار
شعر کامل
سعدی
* ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
* باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان
* دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
شعر کامل
سعدی