صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6576

1. رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است

2. پنبه بر داغ پلنگ خشمگین بیجا منه

3. دست خالی بر دل محتاج می باشد گران

4. چون نداری خرده زر، دست بر دلها منه

5. روح قدسی را مکن صائب اسیر آب و گل

6. شرم کن، بار خران بر گردن عیسی منه

7. با وجود بی بری در هیچ محفل پا منه

8. برنداری باری از دل، بار بر دلها منه

9. شمع از گردن فرازی سر به جای پا نهاد

10. ترک کن گردنکشی، سر را به جای پا منه

11. حیرت و آسودگی را فرق کن از یکدگر

12. تهمت غفلت به چشم دوربین ما منه

13. مانع سیل سبک جولان نگردد کوچه بند

14. عاشقان را آستین بر چشم خونپالا منه

15. گر نمی خواهی شود پامال حسن خدمتت

16. وقت رفتن میهمان را کفش پیش پا منه

17. نام هر کس در خور سنگ نشان گردد بلند

18. پشت آسایش به کوه قاف ای عنقا منه

19. در نیام تنگ نتواند دو تیغ آسوده شد

20. برنیایی تا ز خود در خلوت ما پا منه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
* وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* نماند چنین دان جهان برکسی
* درو شادکامی نیابی بسی
شعر کامل
فردوسی