صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6677

1. از فنای پیکر خاکی چرا خون می خوری؟

2. از شکست خم چرا غم ای فلاطون می خوری؟

3. در قفس روزی ز بیرون می خورد مرغ قفس

4. غم ز بی برگی چرا در زیر گردون می خوری؟

5. ای که می سازی ز می رخسار خود را لاله گون

6. غافلی کز دل سیاهی غوطه در خون می خوری

7. حفظ کن اندازه را در می که گردد ناگوار

8. گر ز آب زندگی یک جرعه افزون می خوری

9. کاهش و افزایش این نشأه با یکدیگرست

10. می خورد افیون ترا چندان که افیون می خوری

11. می رسد در سنگ صائب رزق لعل از آفتاب

12. اینقدر ز اندیشه روزی چرا خون می خوری؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
* ور نه کدام قاصد پیغام ما گذارد
شعر کامل
سعدی
* شوقست در جدایی و جورست در نظر
* هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
شعر کامل
سعدی
* او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
* گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری