صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6728

1. من به حال مرگ و تو درمان دشمن می کنی

2. این ستم ها چیست ای بی درد بر من می کنی؟

3. بد نکردم چون تویی را برگزیدم از جهان

4. خاک عالم را چرا در دیده من می کنی؟

5. می توان دل را به اندک روی گرمی زنده داشت

6. آتش ما را چرا محتاج دامن می کنی؟

7. نیستی گردون، ولی بر عادت گردون تو هم

8. می کشی آخر چراغی را که روشن می کنی

9. گرم می پرسی مرا بهر فریب دیگران

10. در لباس دوستداران کار دشمن می کنی

11. نیست با سنگین دلان هرگز سر و کاری ترا

12. خنده بر سرگشتگی های فلاخن می کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
* یادگاری که در این گنبد دوار بماند
شعر کامل
حافظ
* چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
* عاشقی و نیک نامی سعدیا سنگ و سبوست
شعر کامل
سعدی
* بی تو، ای گل، سر گلگشت چمن نیست مرا
* که تماشای گلستان شما خوش باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی