صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6770

1. فلک یک حلقه چشم است اگر صاحب نظر باشی

2. تویی آن چشم را مردم اگر روشن گهر باشی

3. به همت می توانی قطع کردن آسمان ها را

4. چرا با این چنین تیغی نهان زیر سپر باشی؟

5. روان شو چون شراب صبح در رگهای مخموران

6. گره تا چند بر یک جای چون آب گهر باشی؟

7. تمنای تو دارد نعل در آتش عزیزان را

8. چو یوسف چند زندانی در آغوش پدر باشی؟

9. پریشان می کنی از فکر گوهر قطره خود را

10. نمی دانی که خود را جمع اگر سازی گهر باشی

11. ز برگ لاله می آید به گوش این مژده عاشق را

12. که داغ از سینه می روید اگر خونین جگر باشی

13. براندازد چو اخگر از گریبان قبضه خاکت

14. اگر چون آفتاب گرمرو روشن گهر باشی

15. اگر شب را نداری زنده صائب جهد کن باری

16. فلک را تیر روی ترکش از آه سحر باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آه اگر عشوه گری‌های زلیخا سازد
* غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی
* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ