صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 678

1. چشمی که شد ز دیدن حسن آفرین جدا

2. خون می خورد ز جلوه هر نازنین جدا

3. شب کار من گداختن و روز مردن است

4. تا همچو موم گشته ام از انگبین جدا

5. چون رفت دل ز دست، نیاید به جای خویش

6. چون نافه ای که گشت ز آهوی چین جدا

7. پیچیده همچو گرد یتیمی به گوهریم

8. ما را ز یکدگر نکند آستین جدا

9. هر جا کنند نقل، شود نقل انجمن

10. حرفی که شد ازان دو لب شکرین جدا

11. چون پرده های دیده یعقوب شد سفید

12. تا شد صدف ز صحبت در ثمین جدا

13. گریند خون به روز من و روزگار من

14. جان حزین جدا، دل اندوهگین جدا

15. دامان سایلان، سپر برق آفت است

16. از هیچ خرمنی نشود خوشه چین جدا!

17. چون برخوری به سنگدلان نرم شو که موم

18. از روی نرم، نقش کند از نگین جدا

19. صائب در آفتاب جهانتاب محو شد

20. هر شبنمی که شد ز گل و یاسمین جدا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چه لبم نامه سربسته ای است
* نامه واکرده بود رنگ من
شعر کامل
صائب تبریزی
* بلبل از شاخ گل افتد به زمین از مستی
* گر سحر بوی خوشت جانب گل‌زار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چرا چون لاله خونین دل نباشم
* که با ما نرگس او سرگران کرد
شعر کامل
حافظ