صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6804

1. نی خود را بشکن گر شکری می طلبی

2. برگ از خود بفشان گر ثمری می طلبی

3. خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت

4. بیخبر شو ز جهان گر خبری می طلبی

5. از خودی تا اثری هست، دعا بی اثرست

6. بی اثر شو، ز دعا گر اثری می طلبی

7. پا به دامن کش و از هر دو جهان چشم بپوش

8. گر ازین خانه تاریک دری می طلبی

9. صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن

10. گر گشایش ز نسیم سحری می طلبی

11. دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن

12. اگر از ابر بهاران گهری می طلبی

13. خضر توفیق پی گمشدگان می گردد

14. خویش را گم کن اگر راهبری می طلبی

15. داد از پرتو خود بال به شبنم خورشید

16. پا به دامن کش اگر بال و پری می طلبی

17. صدف آبله باشد کف افسوس ترا

18. تا تو گم کرده خود از دگری می طلبی

19. چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل

20. اگر از سوخته جانان اثری می طلبی

21. خضر چون سبزه زند موج درین دامن دشت

22. پای در ره نه اگر همسفری می طلبی

23. آب خود صاف کن از پرده گلها صائب

24. گر ز خورشید چو شبنم نظری می طلبی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم
* که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم
شعر کامل
سعدی
* عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
* حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
شعر کامل
حافظ
* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی