صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6848

1. ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی

2. ستم به روز من و روزگار خود کردی

3. همان ز ماه تمام تو نور می بارد

4. اگر چه هاله خط را حصار خود کردی

5. هزار دیده تر در قفا ز شبنم داشت

6. گلی که از رخ خود در کنار خود کردی

7. مرا که ساخته بودم به داغ نومیدی

8. دگر برای چه امیدوار خود کردی؟

9. هزار شکوه جانسوز داشتم در دل

10. مرا به نیم نگه شرمسار خود کردی

11. نکرد برق جهانسوز با خس و خاشاک

12. ز گرمی آنچه تو با بی قرار خود کردی

13. نگشت حرمت دین سنگ راه شوخی تو

14. اگر به کعبه رسیدی شکار خود کردی

15. ز وعده ای که دلت را خبر نبود ازان

16. چه خون که در دلم از انتظار خود کردی

17. مباد آفت پژمردگی بهار ترا

18. چنین که تازه مرا از بهار خود کردی

19. چها کنی به دل آب کرده عاشق

20. که آب آینه را بی قرار خود کردی

21. گهر ز گرد یتیمی گرانبها گردد

22. کناره بهر چه از خاکسار خود کردی؟

23. هنوز کوه به خدمت نبسته بود کمر

24. که همچو لاله مرا داغدار خود کردی

25. تو از کجا و تعلق به آب و گل صائب؟

26. ستم به آینه بی غبار خود کردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میل آن دانه خالم نظری بیش نبود
* چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست
شعر کامل
سعدی
* چه پرواگر در میخانه ها را محتسب گل زد؟
* نبندد نرگس مستش، دکان می فروشی را
شعر کامل
حزین لاهیجی
* رسم ترنجست که در روزگار
* پیش دهد میوه پس آرد بهار
شعر کامل
نظامی