صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6862

1. کجاست دولت آنم که یار من باشی؟

2. ز خود کناره کنی در کنار من باشی

3. اگر شراب خوری ساقی تو من باشم

4. وگر به خواب روی در کنار من باشی

5. غرور حسن کجا می دهد ترا رخصت؟

6. که مرهم جگر داغدار من باشی

7. مرا به نیم نگه شرمسار کن از خود

8. چرا تو روز جزا شرمسار من باشی؟

9. ز ساده لوحی امید چشم آن دارم

10. که چون شکار تو گردم شکار من باشی

11. عجب که آینه گیری ز دست آینه دار

12. اگر تو با خبر از انتظار من باشی

13. ز شرم عشق همان ناامیدیم برجاست

14. اگر چه در دل امیدوار من باشی

15. ترا که هست دو صد کار غیر پرکاری

16. کجا به فکر سرانجام کار من باشی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
* سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
شعر کامل
حافظ
* نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بی خبر
* زانکه جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی