صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6881

1. برون نیامده از خویشتن سفر نکنی

2. ز خویش تا نبری راه عشق سرنکنی

3. کنون که بال و پری هست مرغ جانت را

4. چرا ز بیضه افلاک سر بدر نکنی؟

5. چو قطره سر به کف دست ابر تا ننهی

6. هوای صحبت این بحر پرخطر نکنی

7. ترا چو آبله از خار بشکفد صد گل

8. اگر ملاحظه از زخم نیشتر نکنی

9. چو آفتاب به گرد جهان برآمده گیر

10. به هیچ جا نرسی تا ز خود سفر نکنی

11. ترا که برگ سفر هست همچو شبنم گل

12. چرا ز روزن خورشید سر بدر نکنی؟

13. بس است شوق طلب خضر راه گرمروان

14. سراغ راه و تمنای راهبر نکنی

15. کمند وحدت گرداب موجه خطرست

16. درین محیط ز سرگشتگی حذر نکنی

17. گره ز کار تو چون غنچه وا شود به دمی

18. اگر تو جز در دل رو به هیچ در نکنی

19. در آفتاب قیامت دلیر نتوان دید

20. به داغ سینه مجروح ما نظر نکنی

21. نداده آینه خویش را جلا صائب

22. چو آفتاب سر از جیب صبح برنکنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
* چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا
شعر کامل
مولوی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی