صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 715

1. در کوی عشق ره نبود جبرئیل را

2. پی کرده است تیزی این ره دلیل را

3. بخت سیه گلیم ندارد غم گزند

4. حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را

5. خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد

6. هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را

7. دل می دهد به نیم تپش عرض حال خود

8. حاجت به نامه بر نبود جبرئیل را

9. در بزم اهل دید، نگه ترجمان بس است

10. گل می زنیم روزنه قال و قیل را

11. بر زور خود مناز که یک مشت بال و پر

12. درهم شکست شوکت اصحاب فیل را

13. حیرانی جمال تو گردم که کرده است

14. از حسن سیر چشم، خدای جمیل را

15. گویند بازگشت بخیلان بود به خاک

16. حاشا که هیچ خاک پذیرد بخیل را

17. هر جا حدیث اهل سخن در میان فتد

18. صائب بخوان تو این غزل بی بدیل را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
* صراحی گریه و بربط فغان کرد
شعر کامل
حافظ
* این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است
* یا توت سیاهست که بر جامه چکیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد
* زود بینی کش بشب روغن نباشد در چراغ
شعر کامل
سعدی