غزل شمارهٔ 75
1. ننگ کفر من به فریاد آورد ناقوس را
2. می کشد ایمان من در خون، لب افسوس را
3. از هوای نفس ظلمانی است سیر و دور خلق
4. دود می آرد به جنبش صورت فانوس را
5. عیب خود دیدن مرا ز اهل هنر ممتاز کرد
6. منفعت از پا زیاد از پر بود طاوس را
7. خوف ما ز اعمال ناشایست خود باشد که نیست
8. نامه قتلی به جز مکتوب خود، جاسوس را
9. عالم معقول صائب روی بنماید ترا
10. گر توانی ترک کردن عالم محسوس را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده