صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 773

1. هرگز تهی ز خون جگر نیست جام ما

2. داغ است آفتاب ز ماه تمام ما

3. آسوده از خمار و ز خوابیم بی خبر

4. مستی چشم یار ندارد دوام ما

5. ما را نظر به می نبود، چون دهان شیر

6. از خون دشمن است می لعل فام ما

7. با نیستی ز جلوه فردوس فارغیم

8. دار فناست روضه دارالسلام ما

9. چون می اگر چه تلخ جبین اوفتاده ایم

10. سرچشمه نشاط جهان است جام ما

11. ما را کمند جذبه ز مجنون رساترست

12. لیلی یکی بود ز غزالان رام ما

13. بس آه گرم کز دل دوزخ برآورد

14. تا پخته گردد این ثمر نیم خام ما

15. عقلی که سرنوشت جهان است ابجدش

16. مشکل که سربرآورد از خط جام ما

17. گردیده است همچو قدمگاه خضر، سبز

18. روی زمین ز سرو پریشان خرام ما

19. از بیدلی کنند غزالان ز ما حذر

20. ورنه دعای جوشن صیدست دام ما

21. مانند چوب بید، شود در نبات گم

22. چوب قفس ز طوطی شیرین کلام ما

23. خامی و پختگی و دگر سوختن بود

24. ما سوختیم و پخته نگردید خام ما

25. این کارخانه را دل ما می برد به راه

26. دارد فلک اگر چه به ظاهر زمام ما

27. چون آفتاب از نفس گرم عمرهاست

28. صائب دویده است در آفاق نام ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل صنوبریم همچو بید لرزان است
* ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
شعر کامل
حافظ
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی
* غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
* که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
شعر کامل
حافظ