صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 796

1. ای روشن از فروغ تو چشم چراغ ها

2. پر گل ز جوش حسن تو دامان باغها

3. نوروز شد که جوش زند خون باغ ها

4. از بوی گل، پری زده گردد دماغ ها

5. در رهگذار باد سحرگاه، نوبهار

6. از خیرگی ز لاله فروزد چراغ ها

7. چون روی شرمگین که برآرد عرق ز خود

8. از خود شراب لعل برآرد ایاغ ها

9. در جستجوی غنچه پوشیده روی تو

10. چون بوی گل شدند پریشان، سراغها

11. در خاک و خون نشسته بوی تو نافه ها

12. خرمن به بادداده زلف دماغ ها

13. زان چاشنی که لعل تو در کار باده کرد

14. عمری است می مکند لب خود ایاغ ها

15. مردان به دیگری نگذارند کار خویش

16. خود داشتند ماتم خود را چراغ ها

17. روزی که خنده مهر نمکدان او شکست

18. برداشتند کاسه دریوزه، داغ ها

19. نوری نمانده است به چشم ستارگان

20. افکندنی شده است سر این چراغها

21. صائب ازین غزل که چراغ دل من است

22. افروختم به خاک فغانی چراغ ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشید از دامن معشوق دست از بیم رسوایی
* همین تقصیر بس تا دامن محشر زلیخا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
* گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
شعر کامل
حافظ
* در دبستان ریاضت، فرد باطل نیستیم
* صفحه پهلوی ما را بوریا مسطر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی