صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 810

1. گمراه کند غفلت من راهبران را

2. چون خواب، زمین گیر کند همسفران را

3. بی بهره ز معشوق بود عاشق محجوب

4. روزی ز دل خویش بود بی جگران را

5. در کوه و کمر از ره باریک خطرهاست

6. زنهار به دنبال مرو خوش کمران را

7. چون صبح مدر پرده شب را که مکافات

8. در خون جگر غوطه دهد پرده دران را

9. ز آتش نفسان نرم نگردد دل سختم

10. این سنگ کند خون به جگر شیشه گران را

11. اکسیر شد از قرب گهر گرد یتیمی

12. از دست مده دامن روشن گهران را

13. هر نامه که انشا کنم از درد جدایی

14. مقراض شود بال و پر نامه بران را

15. با دیده حیران چه کند خواب پریشان؟

16. صائب چه غم از شور جهان بی خبران را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
* رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
شعر کامل
مولوی
* حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
* محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
شعر کامل
حافظ