صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 813

1. تسکین ندهد خوردن می سوز درون را

2. آتش بود این آب، جگر تشنه خون را

3. راندن نکند خیرگی از طبع مگس دور

4. اندیشه ز خواری نبود مرد دون را

5. از پیشروان دل نگرانی نتوان برد

6. پیوسته بود چشم ز پی راهنمون را

7. نگذاشت ز سر، سرکشی آن زلف ز آهم

8. حرفی است که در مار اثرهاست فسون را

9. عقل است که موقوف به کسب است کمالش

10. حاجت به معلم نبود مشق جنون را

11. صائب مکن از بخت طمع برگ فراغت

12. کز باده نصیبی نبود جام نگون را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
* به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
شعر کامل
حافظ
* جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست
* و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
شعر کامل
حافظ
* انگور نشد غورۀ ماخام سرشتان
* از تاک بریدیم و به مینا نرسیدیم
شعر کامل
حزین لاهیجی