صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 822

1. از خون جگر رنگ پذیرد سخن ما

2. برگی است خزان دیده سهیل از یمن ما

3. محتاج به شمع مه و خورشید نباشد

4. چون سینه روشن گهران انجمن ما

5. از صحبت ما فیض توان برد به دامن

6. زلف شب قدرست دل پرشکن ما

7. چون ماهی لب بسته سراپای زبانیم

8. در ظاهر اگر نیست زبان در دهن ما

9. بی قیمتی ما ز گران مایگی ماست

10. کاین چرخ فرومایه ندارد ثمن ما

11. از گوهر ما گر چه خورد چشم جهان آب

12. از گرد یتیمی است همان پیرهن ما

13. از بند لباسیم درین بحر سبکبار

14. پیراهن ما همچو حباب است تن ما

15. آن خوش سخنانیم درین بزم که باشد

16. از بال و پر خویش چو طوطی چمن ما

17. در زندگی از بس که به تلخی گذراندیم

18. از زهر فنا تلخ نگردد دهن ما

19. صائب اگر از موی شکافان جهانی

20. غافل مشو از خامه نازک سخن ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دیده اشک خونین بر رخان ریخت
* تو گفتى ناردان بر زعفران ریخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
* نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
شعر کامل
حافظ
* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی