صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 869

1. موج را هر چند آماده است بال و پر ز آب

2. بی نسیم خوش عنان بیرون نیارد سر ز آب

3. زنگ غفلت از دل من باده نتوانست برد

4. کی کبودی می رود از روی نیلوفر ز آب

5. می دهد در یک دم از کفران نعمت سر به باد

6. هر حبابی کز تهی مغزی برآرد سر ز آب

7. زیر تیغ از ساده لوحی دست و پایی می زنیم

8. بر نیارد ماهیان را گر چه بال و پر ز آب

9. نیست غیر از دل سیاهی حاصل تردامنی

10. چون تواند زنده بیرون آمدن اخگر ز آب؟

11. از عزیزی می کند از تاج شاهان پایتخت

12. هر که شد با قطره ای خرسند چون گوهر ز آب

13. دست چون بردارم از دامان این صحرا، که هست

14. جلوه موج سراب او گواراتر ز آب

15. از صراط المستقیم شرع پا بیرون منه

16. تا توان از پل گذشتن، نگذرد رهبر ز آب

17. هر سبکروحی که بر جسم گران دامن فشاند

18. گر ز دریا بگذرد، پایش نگردد تر ز آب

19. از حضور عالم آب آن که گردد تردماغ

20. تیغ اگر بارد به فرقش، برنیارد سر ز آب

21. بی سخن کش هم سخن می آید از دل بر زبان

22. گر به پای خویشتن آید برون گوهر ز آب

23. هر که در پایان عمر از جان طمع دارد سکون

24. چشم دارد در نشیب از سادگی لنگر ز آب

25. از می ریحانی خط شد لبش خونخوارتر

26. تشنه خون می شود شمشیر خوش جوهر ز آب

27. از شراب تلخ، ساکن شد دل پر غم مرا

28. گر چه گردد کشتی پر بار، بی لنگر ز آب

29. در سیه دل نیست اشک گرم را صائب اثر

30. می شود از جوشن افزون خامی عنبر ز آب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ
* ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
* غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
شعر کامل
حافظ
* چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
* سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
شعر کامل
حافظ