صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 883

1. گر چه افکندم به روغن، نان خلق از خوی چرب

2. قسمتم چون شمع کاهش شد ز گفت و گوی چرب

3. برق عالمسوز شد، افتاد در خرمن مرا

4. هر چراغی را که روشن کردم از پهلوی چرب

5. تشنگی نتوان به شبنم بردن از ریگ روان

6. خشکی سودا نگردد کم به گفت و گوی چرب

7. با سبک مغزان تن پرور، سخن بی فایده است

8. از قبول نقش، کاغذ راست مانع روی چرب

9. آنچنان کز خشک مغزی دوست دشمن می شود

10. می توان کردن ملایم خصم را از خوی چرب

11. صید را پهلوی لاغر می شود خط امان

12. می کشد در خاک و خون نخجیر را پهلوی چرب

13. نیست در خوی نکویان چرب نرمی را اثر

14. سرکشی در شمع افزون گردد از گیسوی چرب

15. گر چه دست چرب را کمتر بود گیرندگی

16. می برد از چربدستی بیش دل را موی چرب

17. قسمت عشاق از سیمین عذاران کاهش است

18. رشته ها را می گدازد گوهر از پهلوی چرب

19. هست با تن پروران صائب فلک را لطف بیش

20. پنجه قصاب بر خود بالد از پهلوی چرب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
* چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* گم شدن در گم شدن دین منست
* نیستی در هست آیین منست
شعر کامل
مولوی
* نه چمن شکوفه‌ای رست چو روی دلستانت
* نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت
شعر کامل
سعدی