صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 91

1. چون کند آن غمزه خونریز عریان تیغ را

2. بخیه جوهر شود زخم نمایان تیغ را

3. ریخت خون عالم و مژگان او خونین نشد

4. تیزی سرشار سازد پاکدامان تیغ را

5. در دل فولاد چون سنگ آتشی پنهان نبود

6. خون گرمم شد چراغ زیر دامان تیغ را

7. دستگاه لاف می خواهند صاحب جوهران

8. نعل در آتش بود از بهر میدان تیغ را

9. کار چون گویاست، بیکارست اظهار کمال

10. ترجمان باشد لب زخم نمایان تیغ را

11. عاشق صادق نمی گرداند از بیداد روی

12. صبح از خورشید می گیرد به دندان تیغ را

13. از دل آزاری بود آهن دلان را زندگی

14. خون گواراتر بود از آب حیوان تیغ را

15. هر کجا آن تیغ ابرو از نیام آید برون

16. می کند بی جوهری در قبضه پنهان تیغ را

17. علم رسمی سینه صافان را نمی آید به کار

18. جوهر اینجا می شود خواب پریشان تیغ را

19. بر دل پیران مخور کز عجز سرپیش افکنان

20. بیشتر زیر سپر دارند پنهان تیغ را

21. هر که می داند بقای خویش صائب در فنا

22. می شمارد مغتنم چون مد احسان تیغ را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازان حسن تمام اجزا کسی چون چشم بردارد؟
* که دریک کاسه دارد نقل و می چشم چو بادامش
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی