صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 922

1. طی شود در یک نفس آغاز و انجام حیات

2. شعله جواله باشد گردش جام حیات

3. مهلت از نوکیسه جستن از خرد دورست دور

4. چون سبکروحان بده پیش از طلب وام حیات

5. محو گردد در نظر واکردنی مد شهاب

6. دل منه چون غافلان بر طول ایام حیات

7. چون لب پیمانه می بوسد لب شمشیر را

8. هر که می سازد دهانی تلخ از جام حیات

9. چشم عیش صافی از ایام در پیری مدار

10. نیست غیر از درد کلفت در ته جام حیات

11. گر حضوری هست، در دارالامان نیستی است

12. دانه ای جز خوردن دل نیست در دام حیات

13. خواب مرگش را نسازد بستر بیگانه تلخ

14. خاک باشد هر که را بستر در ایام حیات

15. هستی باقی به دست آور چو عالی همتان

16. انتظار مرگ را تا کی نهی نام حیات؟

17. در بلا تن دادن از بیم بلا اولی ترست

18. گردن خود را سبک کن زود از وام حیات

19. در قفس می افکند مرغ فلک پرواز را

20. هر که در ملک عدم می بندد احرام حیات

21. جوی شیر و شهد گردد در تنش رگ زیر خاک

22. هر که کام خلق شیرین کرد هنگام حیات

23. تیرگی آفاق را از دل به آب زر بشوی

24. تا سرت گرم است چون خورشید از جام حیات

25. آنچه می ماند بجا از رفتگان، جز نام نیست

26. نام نیکی کسب کن صائب در ایام حیات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی