صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 936

1. هر که پیوندد به اهل حق ز مردان خداست

2. آهن پیوسته با آهن ربا، آهن رباست

3. قدر روشندل فزون از خاکساری می شود

4. بر گهر گرد یتیمی سایه بال هماست

5. قهرمان عشق می باشد به عاشق مهربان

6. کشتی غواص گوهر جو به دریا آشناست

7. از مآل شادمانی سربلندان غافلند

8. اره این نخل سرکش خنده دندان نماست

9. بی دلان طفل مشرب زین سیاهی می رمند

10. دیده بالغ نظر را خط مشکین توتیاست

11. حسن را بی پرده دیدن از ادب دورست دور

12. دیده ما شرمگینان چون زره زیر قباست

13. گر چه دست اهل دولت هست در ظاهر بلند

14. دست ارباب دعا بالاترین دستهاست

15. عشق در پیران بود چون طبل در زیر گلیم

16. در جوانان عشق شورانگیز، عید و روستاست

17. دیده تن پروران آب سیاه آورده است

18. ورنه شمشیر شهادت موجه آب بقاست

19. از غبار دل، زبان آتشین گفتار من

20. زنده زیر خاک صائب چون چراغ آسیاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی