سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 115

1. تحریر شرح شوقت، طومار، بر نتابد

2. تقریر وصف حالم، گفتار، بر نتابد

3. من بارها کشیدم، بار فراق، بر دل

4. ترسم که دل ضعیف است، این بار، بر نتابد

5. یاران مهربان را، رسم است، جور یاران

6. بر تافتن ولیکن، این بار، بر نتابد

7. ای یار بشنو از من، گر می‌کنی، جفایی

8. با یار خویشتن کن، کاغیار بر نتابد

9. از های و هوی رندان زاهد چه ذوق یابد

10. این نکته مست داند، هوشیار بر نتابد

11. کی در دماغ عاشق، سودای عقل گنجد

12. آری سر قلندر، دستار بر نتابد

13. آنکس رخ تو بیند، کز خود، نظر بدوزد

14. هر چشم خویشتن بین، دیدار بر نتابد

15. در روی یار سلمان، کم کن سخن، که نازک

16. درد سر حکایت، بسیار، بر نتابد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* بچین از شاخسار و جیب و دامن پرکن و بنشین
* به روی سبزهٔ نورسته زیر چتر نسترون
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* اگر بارهٔ آهنینی به پای
* سپهرت بساید نمانی به جای
شعر کامل
فردوسی