سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 163

1. شبهای فراقت را، آخر سحری باشد

2. وین ناله شبها را، روزی اثری باشد

3. از دیده اگر آبی خواهیم به صد گریه

4. آبی ندهد ما را، کان بیجگری باشد

5. ما بی‌خبریم از دل، ای باد گذاری کن

6. بر خاک درش باشد کانجا خبری باشد

7. دانی که کرا زیبد، چون زلف تو سودایت

8. آن را که به هر مویی، چون دوش سری باشد

9. تنها نه منم عاشق، کز خاک سر کویت

10. هر گرد که بر خیزد، صاحب نظری باشد

11. من خاکت از آن گشتم امروز که بعد از من

12. هر ذره‌ای از خاکم، کحل بصری باشد

13. مشتاق حرم را گو: شو محرم میخانه

14. باشد که ازین خانه، در کعبه دری باشد

15. چون زلف به بالایت، سلمان سر و جان ریزد

16. گر یک سر مو جان را، پیشت خطری باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
* همه دانند که در صحبت گل خاری هست
شعر کامل
سعدی
* ماه فروماند از جمال محمد
* سرو نباشد به اعتدال محمد
شعر کامل
سعدی
* به باده دست میالای کان همه خون است
* که قطره قطره چکیده ست از دل انگور
شعر کامل
ظهیر فاریابی